مشخصات :کتاب زیبای صد سال تنهایی متن کامل بدون سانسور
نوشته گابریل گارسیا مارکز
ترجمه: بهمن فرزانه
تعداد صفحات ۳۵۳
تاریخ چاپ: ۱۳۵۷
نکته: کتاب بدلیل قدیمی و بدون سانسور بودن کیفیت پایینی دارد و قیمتش نیز به همین دلیل پایین است!
توضیحات:
کتاب رمان صد سال تنهایی حاصل یکسال و سه ماه تلاش و کار گابریل گارسیا مارکز است که به گفتهی خودش در تمام این مدت
خود را در خانه حبس کرده است.
ماجرای کتاب از صحنه اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میشود. درحالی که مقابل جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشتهاش را
مرور میکند، یعنی زمان آغاز به وجود آمدن دهکده ماکوندو هنگامی که جهان چنان تازه بود که بسیاری چیزها هنوز اسمی نداشتند
و برای نامیدنشان میبایست با انگشت به آنها اشاره کنی.
سبک رمان، رئالیسم جادویی است. نویسنده با نوشتن از کولی ها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها میپردازد
و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس میدهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی
در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ میدهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید.
ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایتها میافزاید.
با توجه به تعداد صفحات کتاب که ۳۵۳ صفحه است اگر خواننده رمان باشید حتما لذت خواهید برد.
وقتی کتاب را شروع میکنید مترجم یک نمودار در ابتدای رمان قرار داده است که در آن روابطی مشخص شده است.
اولش شاید زیاد اهمیت ندهید اما بعد متوجه میشوید چقدر این چارت به درد می خورد و چقدر کاربردی است.
چون وقتی به وسط کتاب می رسید عملا در بین اسامی کتاب گم می شوید. در رمان صد سال تنهایی پدر و مادرها
اسم فرزندانشان را هم اسم با پدر بزرگ و مابقی اعضای خانواده خود انتخاب می کنند و همین باعث پیچیدگی کتاب می شود.
قسمتی از متن کتاب صد سال تنهایی متن کامل بدون سانسور!!!:
آئورلیانو اکنون نه تنها همه چیز را می فهمید، بلکه تجربیات برادرش را قدم به قدم برای خود مزمزه میکرد. یکبار که برادرش جزئیات
عشق بازی را برای او شرح می داد، صحبتش را قطع کرد و پرسید: چه حسی به آدم دست میدهد؟ خوزه آرکادیو بلافاصله جواب داد: مثل زلزله است.
در واقع برای او زندگی مهم بود؛ نه مرگ. برای همین هم هنگامی که حکم اعدام را به اطلاعش رساندند به هیچ وجه نترسید؛ بلکه احساس دلتنگی کرد.
خوزه آرکادیو، ناگهان لبه برگردان های کت او را چسبیده و از زمین بلند کرد و صورت او را در مقابل صورت خودش گرفت و گفت: این کار را
برای این انجام دادم که ترجیح میدهم جسم زنده ی تو را با خودم به این طرف و آن طرف بکشم، نه جسد مرده ات را.